جدول جو
جدول جو

معنی قزاق لی - جستجوی لغت در جدول جو

قزاق لی
(قَزْ زا)
دهی از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 14 هزارگزی باختر گنبد و شمال رود خانه گرگان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از رو خانه گرگان و محصول آن غلات دیمی، حبوبات، صیفی، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. مردم این ده چادرنشین هستند و تغییر مکان میدهند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاقلی
تصویر قاقلی
گیاهی شورمزه شبیه اشنان که در صابون سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(قَ قُ رُ)
دهی است از دهستان سلطان آباد بخش حومه شهرستان سبزوار. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل است و سکنۀ آن 329 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، میوه جات، تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قُلْ لا / قُ)
گیاهی است همچو اشنان شورمزه که شتر بچرد آن را. مدرّ بول و شیر است و از خوردن آن آب زرد روان گردد. (منتهی الارب) (آنندراج). و آن را به عربی قلام و به ترکی و فارسی شور نامند. نباتی است شبیه به اشنان و اسفند و رطوبت او بیشتراز اشنان و سبزتر از آن و طعم او شور و با تلخی و شتر به خوردن آن راغب و موافق مزاج او است. در دوم گرم و خشک و قلیل الغذا و آب او بقدر یک وقیه تا نیم رطل با آب مویز و شکر سرخ و مسهل زرداب و مدر بول و حیض و مفتح سدد و جهت ضعف معده و ترهل و درد کمر نافعو تازۀ او مدر شیر و محرک و مقوی باه است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رستنی باشد مانند اشنان و در طعم آن شوری هست و گویند مانند کشوث است در فعل و طبیعت وی گرم و خشک باشد و ضعف جگر را نافع است و آن را به عربی رجل الفروج خوانند. (برهان). کاکل. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
منسوب به قاقله.
- عود قاقلی، قسمی از عود بخور است. جنسی ازعود که از صنفی بهتر است و از قماری پست تر. رجوع به ترجمه فارسی ابن بطوطه ص 645، 654، 655، 656 شود
لغت نامه دهخدا
(قَزْ زا)
نسبت است به قزاق.
- آجر قزاقی، نوعی از آجر که طول آن بیش از عرض آن است و قسمی از آن را در روی ساختمانها به کار برند. در مقابل آجر نظامی
لغت نامه دهخدا
(قَ قَ رَ)
دهی از دهستان میلانلو از بخش شیروان شهرستان قوچان در 60 هزارگزی جنوب باختری شیروان و 9 هزارگزی باختر مالروعمومی امیران به زین آباد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 265 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و پنبه و توتون. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
قبطی تازی گشته شور گیا گیاهی است از تیره بادنجانیان که مانند اشنیان خاکستر حاصل از سوخته اش در صابون سازی بکار می رود و در تداول عامه آن را شوره نامند علف شوره شور رجل الفروج رجل الفلوس. شورگیاه
فرهنگ لغت هوشیار
جای شلوغ، نشستن چند نفر به طور فشرده در مکان یا محوطه ای
فرهنگ گویش مازندرانی